۵ مطلب با موضوع «برشی از کتاب» ثبت شده است

عدل الهی

فرق بین شیعه و غیر شیعه وقتی آشکار می گردد که شیعه به برنامه ای که رهبرانش به او داده اند عمل بکند و غیر شیعه هم به برنامه دینی خودش عمل کند، آنوقت تقدم شیعه بر غیر شیعه، هم در دنیا و هم در آخرت روشن می گردد.


صحیح نیست که ما فرق امام علی(ع) را با دیگران به این بگذاریم که اگر ما به دستورهای آن حضرت عمل نکنیم ضرر نبینیم ولی آن ها چه به حرف پیشوای خویش عمل کنند و چه عمل نکنند زیان نبینند.


#کتاب •| عدل الهی - شهید مطهری |•

  • پنجشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۱

تو خیال کرده ای علی علیه السلام شکست خورد؟!

معروف است که در زمان قاجاریه مرد نسبتاً فاضلی که بسیار خوش نویس بوده. ظاهراً از شیراز برای زیارت به مشهد رفته بود. در بازگشت، پولش تمام می شود یا دزد می زند، و در تهران در حالی که غریب بوده بی پول می ماند. فکر می کند که از هنرش که خطاطی است استفاده کند و ضمناً زیاد هم معطل نشود. بر می دارد همین عهدنامه ی امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر را با یک خط بسیار زیبا می نویسد. خطکشی می کند، جدول بندی می کند، این عهدنامه را در یک دفتری می نویسد و آن را به صدر اعظم وقت اهدا می کند. 


یک روز می رود نزد صدر اعظم در حالی که ارباب رجوع هم زیاد بوده اند. نوشته را به او می دهد و می گوید هدیه ی ناقابلی است. پس از مدتی بلند می شود که برود. صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید. با خود می گوید لابد می خواهد مرحمتی بدهد، می خواهد خلوت بشود. چند نفری از ارباب رجوع می مانند. باز می بیند خیلی طول کشید، بلند می شود که برود. دوباره صدر اعظم می گوید آقا شما بفرمایید. 


تا اینکه همه ی مردم می روند، فقط پیشخدمتها می مانند. صدر اعظم می گوید فرمایشی دارید؟ این شخص می گوید: نه، من عرضی نداشتم، همین را تقدیم کرده بودم. پیشخدمت‌ها را هم می گوید همه تان بروید بیرون، کسی حق ندارد بیاید داخل اتاق. این بیچاره وحشتش می گیرد که این دیگر چگونه است؟ ! صدر اعظم می گوید: بیا جلو! می رود جلو. آهسته در گوشش می گوید: چرا این را نوشتی و برای من آوردی؟ 


می گوید: شما صدر اعظم یک مملکت هستید، این هم دستورالعمل مولا امیرالمؤمنین علیه السلام است برای کسانی مثل شما. فرمان اوست راجع به اینکه با مردم چطور باید رفتار کرد. من فکر می کنم شما هم شیعه ی امیرالمؤمنین هستید و چنین چیزی را دوست دارید. فکر کردم برایتان هدیه ای بیاورم، هیچ چیز مناسبتر از این پیدا نکردم. 


گفت: بیا جلو. رفت جلو. گفت: یک کلمه من می خواهم به تو بگویم و آن این است که خود علی که اینها را نوشت و به اینها بیش از هرکس دیگر پایبند بود و عمل می کرد، در سیاست از اینها چقدر بهره برداری کرد که حالا من بیایم به اینها عمل کنم؟ خود علی از همین راهی که دستور داد عمل کرد و دیدیم که تمام مُلکش از بین رفت و معاویه بر او مسلط شد. علی خودش به این دستورالعمل عمل کرد و شکست خورد، پس این چیست که برای من نوشته ای؟ ! گفت: اجازه می دهید جواب بدهم؟ بله. 


گفت: چرا این حرف را در میان جمعیت به من نگفتی؟ گفت: اگر در میان جمعیت می گفتم پدرم را درمی آوردند. گفت: بسیار خوب، جمعیت که رفت چرا پیشخدمتها را گفتی همه تان بروید بیرون؟ گفت: اگر یکی از آنها می فهمید که من چنین جسارتی به علی می کنم پدرم را درمی آورد. گفت: پیروزی علی علیه السلام همین است. چرا معاویه بعد از هزار و سیصد سال، احدی کوچکترین احترامی برایش قائل نیست و جز لعنت و نفرین چیز دیگری برای او نیست؟ 


علی علیه السلام هم بشری بود مثل من و تو. این احترام را از کجا پیدا کرد که تو اگر به همین نوکرها و پیشخدمتها بگویی آدمهای بیگناهی را گردن بزنید گردن می زنند ولی اسم علی را جرأت نمی کنی با بی احترامی [جلوی آنها ببری ] ؟ آیا جز این است که علی علیه السلام را اینها به همین صفات شناخته اند که علی مجسمه ی راستی و درستی، مجسمه ی وفای به عهد و تجسم همین دستورالعملی است که خودش داده است؟ علی علیه السلام به موجب اینکه به همین سیاست عمل کرد، هم خودش را در دنیا بیمه کرد و هم اینها را. 


اگر در دنیا فردی پیدا می شود که به این اصول انسانیت عمل می کند به موجب همین است که علی علیه السلام اینها را نوشت و خودش عمل کرد. اگر او اینها را نمی نوشت و خودش عمل نمی کرد، سنگ روی سنگ بند نمی شد. تو خیال کرده ای که این اجتماع را با همان سیاست خودت حفظ کرده ای؟ ! اگر مردم دزدی نمی کنند، به خاطر تو دزدی نمی کنند؟ ! صدی نود مردمی که دزدی نمی کنند به خاطر علی علیه السلام و دستورهای علی و امثال علی است. صدی نود مردمی که فحشا نمی کنند، به ناموس تو خیانت نمی کنند، به خاطر همان علی علیه السلام و دستورهای علی است. تو خیال کرده ای علی علیه السلام شکست خورد؟!


منبع: استاد شهید مرتضی مطهری (تفسیر سوره انفال، آشنایی با قرآن)

  • يكشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۱

رمز ماندگاری کربلا

[...] امام حسین(ع) با برداشتن بیعت از یارانش و آگاه کردن آن ها از نتیجه ی راه تلاش کرد یارانی را با خود به صحنه ی کربلا ببرد که راهشان را از روی آگاهی و آزادی انتخاب کرده اند تا این حماسه ماندگار بماند [...]


[...] ما وقتی می توانیم حماسه ی حسینی را الگوی خودمان قرار بدهیم که امام حسین(ع) را به عنوان یک قهرمان و حماسه ساز بشناسیم تا روح حماسی در ما به وجود بیاید؛ نه به عنوان یک محاصره شده ی شکست خورده ی مظلوم! [...]



•| حماسه ی حسینی - شهید مطهری |•

  • چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۰

علی(ع) از زبان علی(ع)

کتاب علی(ع) از زبان علی(ع) - محمد محمدیان


این کتاب روایت زندگی امیرالمومنین علی(ع) از کودکی تا لحظه شهادت از زبان  خود ایشان هست, دنبال کتابی بودم که زندگی امیرالمومنین(ع) جامع و پیوسته بیان کنه چون کتاب های دیگه اکثرا بخش خاصی از زندگی ایشون بررسی می کنند ولی به اینکه کتاب از زبان خود ایشون روایت شده دقت نکرده بودم و وقتی رسید دستم و متوجه شدم کلی هم خوشحال شدم:)

اما خود کتاب شاید تنها ایرادش تکرار مطالب بود, بعضی جملات عینا در چندجا تکرار شده بودن(شاید علتش اختلاف در زمان بیان جمله بود که در دین و تاریخ عادیه و نویسنده هم تمام تلاشش کرده بود دخل و تصرفی نداشته باشد)

وقتی اتفاقات به صورت اول شخص و از نگاه امیرالمومنین(ع) خواندم خیلی بهتر متوجه جایگاه و رفتار ایشون شدم!

محکم با صلابت, سنجیده و فکر شده, و خیرخواهانه اما پر از غم وقتی طرف مقابل متوجه حکمت جمله نمیشه و اون رو یه کلام سطحی بدونه, وقتی از قبل نتیجه عمل بهت هشدار داده میشه اما توجه نمی کنی...


غم انگیز ترین قسمت به جز شهادت امیرالمومنین(ع) هنگام شروع غارت گری های معاویه و بی لشگر بودن امیرالمومنین(ع) بود, وقتی چندهزار نفر پای منبر حکمت نشستن ولی یکی از جاش بلند نمیشه و کاری نمی کنه...

خیلی تحت الفظی بگم, چیزی که من متوجه شدم علتش این بود که جماعت کوفه تعداد زیادی از بزرگان و ریش سفیدانشون در جنگ صفین از دست داده بودن و به افرادی هم که باقی مانده بودن توجه نمی کردن و خودشون  را بزرگ میدونستن ...

یک جمعیت انبوه اما متفرق...


بخشی از نامه 47 نهج البلاغه(وصیت امیرالمونین علی(ع) پس از ضربت ابن ملجم ملعون):

[…] شما و تمام فرزندان و خاندانم، و کسانی که این وصیت و آنها می رسد، به ترس از خدا، و نظم در امور زندگی، و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش می کنم[…]


تصویر کتاب علی(ع) از زبان علی(ع)

  • يكشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۰

هیاهوی دشمن

... پیش بروید و از خود سستی نشان ندهید. این هیاهو و صداها که از دشمن می شنوید، دلیل سستی و ناهماهنگی شان است...


... اگر کوه ها از جای خود کنده شوند تو ثابت و استوار بمان، دندان هایت را بر هم بفشار، کاسه سرت را به خدا عاریت ده، پای خود را بر زمین میخکوب کن، به صفوف پایانی لشکر دشمن بنگر، از فراوانی دشمن چشم بپوش و بدان پیروزی از سوی خدای سبحان است.



•| علی(ع) از زبان علی(ع) |•

  • سه شنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۰